وقتی دعوا میکنین و تو...[p1]

#تکپارتی
#درخواستی
#جی

علامت ا.ت÷ علامت جی_

با عصبانیت هردو وارد خونه شدین و این مساوی شد با شروع کردن بحثی که سرش دعواتون شده بود..
_وقتی میگم لباس کوتاه نپوش..به خاطر همینه دیگه..*عصبی ولی در عین حال خونسرد*
÷جی تمومش کن این بار هزارممه بهت میگم من ازت به خاطر علایق لباس پوشیدنم اجازه نمیگیرم!
خنده کشدار با حالت عصبانی کرده و چشای خون آغوشتشو به چشات داد..
_پس که اینطور..اوکی منم هر دختری که میخوامو خونه میارم و تو حق اعتراض کردنو نداری!
با حرفش دنیا رو تو سرت خراب کرد و با برگشتن سمت مبلمان حال تورو تو وضعیتی که خالی از نفس کشیدنو خالی از هر حس دیگری جز شکستن قلبت تنها گذاشت!

حرفش واقعا سنگین بود جوری که تورو زیرش له کرده و نابودت کرده بود!
تو باید این حسو خالی میکردی تو باید صدای جی که حرفشو تکرار میکرد تو مغزت اکو میشدو خفه میکردی و این فکرا تورو در نهایت به فکر خیلی کثیفی کشوند..به سمت گلدون نصبتا بزرگ روی میز رفته و برداشتیش و بدون معطلی دستتو بلند کرده و محکم زدی به سرت..
این کارت مساوی شد با شکستن گلدون تو سرت و ریخته شدن حجم زیادی خاک و تیکه های گلدون رو زمین..البته وضعیت تو بدتر بود چون گوشه بالایی سرت پاره شد و ازش خون میچکید..
با صدای که همه این اتفاق ها ایجاد کرده بود باعث جلب توجه جی شده و اونم باعث برگشتن به سمت تو و وحشت زده شدن از وضیعتت!